صبح روز بعد صبحانه، همه آرام بود. دادلی در شوک بود. او فریاد زد بود، پدر او سرنگون با چوب ذوب خود، بر روی هدف بیمار شده، لگد مادرش، و لاک پشت خود را از طریق سقف گلخانه ای پرتاب می شود، و او بی سر و صدا بود اتاق خود دارند نه به عقب. هری در این زمان دیروز فکر میکرد و تلخ میخواهد نامه را در سالن باز کند. عمو ونون و عمه پتونیا به صورت تاریکی نگاه کردند.


هنگامی که نامه وارد شد، عمو ونون، که به نظر می رسید به خوبی برای هری، ساخته شده بود دادلی و آن را دریافت کنید. آنها شنیده بودند او را با لبخندش غرق کرده بود. سپس او فریاد زد: "یکی دیگر وجود دارد! آقای هات پاتر، کوچکترین اتاق خواب، 4 Privet Drive - ''


هری با پشت سر گذاشتن گربه، عمو Vernon از صندلی خود پایین می آید و در اطراف سالن، هری درست پشت سر او. عمو ونون مجبور شد که هری را بچرخاند و عمو ورنون را گرفت. عمو ونون صاف کرد، نفس نفس نفس زد، با نامه هری در دستش چسبیده بود.


"هری با خنده گفت:" به کمد خود بروید - منظورم اتاق خواب شماست. " "دادلی - برو - فقط برو."



هری در اطراف اتاق جدید خود رفت. کسی می دانست که او از کمد خود بیرون آمده و به نظر می رسید نامه اول خود را دریافت نکرده است. مطمئنا این بدان معناست که آنها دوباره سعی می کنند؟ و این بار او مطمئن شوید که آنها شکست خورده اند. او برنامه داشت




ساعت زنگ دار تعمیر شده در ساعت شش ساعت صبح روز بعد زنگ زد. هری آن را سریع کرد و سکوت کرد. هی، Dursleys را بیدار نکن. او بدون در نظر گرفتن هر یک از چراغها، طبقه پایین را به سرقت برد.


سلام چه برای رفتن به پستچی در گوشه ای از پریوت درایو صبر کنید و دریافت نامه برای شماره چهار برای اولین بار. قلب او به عنوان او در سراسر سالن تاریک فرو ریختن چکش


"AAAAARRRGH!"



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهمانی شاد اندیشه sahandpolimer فضای کار اشتراکی هلدینگ عظیم کالا Kennon اجاره خودرو دل نوشته های دل‌ آرام نویسا «هر موضوعی از هرگوشه ی ذهن»